معرفی وبلاگ
دل عالم سخن از پیر معبد هستی است یادگار زمان و قلب زمین دیرپایی است که می کشد بردوش کوله باری زخاطرات ثمین گرچه از رهگذار حادثه ها زخم های کلان به جان دارد قرن ها استوار و پابرجاست پیر تاریخ را نشان دارد زان زمان کین جهان پهناور جنگلی بود و دشت و اقیانوس شهرما پاسدار عالم بود شاهدش شهرلوت و دقیانوس دانه ای کشت باغبان بهشت دردل روضه ای ز عنبروعود آبش از قطره های شبنم داد زیره شد ارمغانمان فرمود لب خندان پسته اش تا دید عالمی شد چنین خریدارش وصف اوبا طلای سبز چرا بیش از این هاست قدربازارش پنجه ی دختران قالیباف می زند تابه تار قالی چنگ می نوازد سرود صبح بهار می تراود زچنگ شان آهنگ شب در اینجا به روز می نازد که نشانی زجلوه های خداست دختران ستاره خندان لب پهنه آسمان عجب غوغاست مهد راجی و حامد وافضل سرزمین فوآد و بهمنیار پرورشگاه افسر و خواجو پاسداران روح سبز بهار شهر شوریدگان صاحبدل گلشن سروهای عرفان است ناز آن طبع عارفانه که گفت دل عالم دیار کرمان است جاودان ماند آن که صبح ازل جرعه ای از دست آفتاب گرفت نا م کرمان چو زیب شعرم شد عطر جان پرور گلاب گرفت محمدعلی گلاب زاده
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 133233
تعداد نوشته ها : 26
تعداد نظرات : 3
زیره ها-کرمان نامه
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان

كرمان؛ يه كلمه است، ولي واسه ذهن مردم مفهوم داره، شايد در حد يه شهر توي كشورشون.
ولي كرمان، يه تيكه از تاريخ رو درسته قورت داده، شايدم كرمان يه راز طبيعي باشه، يا نه اصلا شايد يه ميراث باشه كه فقط بچه كرمونيا بهش ننازن.
شايد اگه بدونيم ما هم بنازيم.
خب بگذريم، درس جغرافياي من ضعيف بوده هميشه و اين اطلاعاتي كه ميگم مطمئن باشيد از روي دست يكي نوشتم، كرمان، كرمان كه مي گن فقط 180726كيلومتر مربع از كشورمون رو شامل ميشه نه بيشتر. ولي توي همين يه گُله جا!!! 2652413 نفر جا شدن تازه نه الان! طبق سرشماري 5 سال پيشا! ماشالله.
كرمان از اولش كه اسمش كرمان نبوده، يه چيز ديگه بوده كه منم تا ديروز نمي دونستم والا! ميگن كه قديما شايد بهش ژرمانيا ميگفتن مطمئن باشيد اين اسم هيچ ربطي به جدول مندليف درس شيمي نداره، چون لابد اين «ژ» در طول تاريخ مورد مصرفش عوض شده و و بعداً مردم بهش گفتن كارمانيا، خب زمونه عوض ميشه ديگه مردم كه پيشرفت ميكنن يادشون ميره دقيقا مثل باباهاشون حرف بزنن. گمانه زني هاي ديگه اي هم شده كه ميگه شايد اصلا «كريمان» بوده، كه اره مثلا مردم كرمان خيلي ادم هاي كريم و بخشنده اي بودن واسه همين اين اسمو گذاشتن روي اين شهر يا هم چون زمين بخشنده اي داره. به خبري هم كه هم اكنون به دستم رسيد اگه توجه كنيد هم بد نيست. طبق اين گزارش يهويي، ميگه كه ممكنه كرمان اصلش «كارمان» بوده باشه كه يه كلمه ي دو بخشيه كه بخش اولش «كار» كه يعني جنگ و ايناست و «مان» هم كه گويا يعني محل و مكان، با يكم روياپردازي ميشه محل جنگ و اينجور مسايل خشن، كه البته شايد به معني اين باشه كه اره كرمانيا خيلي دمشون گرمه و حسابي دلير و نترس و شجاع هستن و دشمن فكر بد نكنه.
خب يه سري اسم ديگه هم توي كتاباي تاريخي هست كه انگار اصلا از فاز اين پنج كلمه ي اصلي {«ك»«ر»«م»«ا»«ن»} اومدن بيرون و گفتن كه قبلا همه ي اينا «گواشير شهر اردشير» يا كوره اردشير يا اصلا بردشير بوده.
حالا كه حرف تاريخي شد يكم ديگه روي اسم اين استان مانور بديم بهتره، تاريخ نويساي «عرب» و «يهود»
اين سرزمين يعني «كرمان» رو منسوب به يه ادمي مي دونستن كه اسمش خيلي سخت و طولانيه، ولي من اين فداكاري رو مي كنم و براتون مي نويسم! « كرمان بن هيتال بن ارفحشه بن سام بن نوح »
اون جور كه محقق ما گشته، گويا در كتيبه ي بيستون هم به اسم «بوتيه» هم هست.
در تاريخ سلسله ي ساسانيان هم چون فرمانرواي كرمان عنواني مثل «شاه» داشته و به همين خاطر بهرام چهارم  به علت اينكه در زمان باباش فرمانرواي اين شهر بوده؛ لقب «كرمان شاه» هم داشته.

تاريخ نويسا ميگن كه توي همين دوره ي ساساني مهم ترين شهر «كرمان»، «سيرجان» بوده. كه در دوره هاي 21 تا 24 هجري قمري هم محل تاخت و تاز عرب ها بوده.
حوالي سال 253 ه.ق هم يعقوب ليث اين سرزمين رو تصرف ميكنه و واسه خودش يه حكومتي دست و پا مي كنه، و بعد ازين كه كه حكومت يعقوب جون هم تموم ميشه زير حكومت سامانيان و ديلميان و ال بويه و سلجوقيان، يه شهر عادي بوده.
وقتي هم كه «چنگيز مغول» ديوونه حمله كرد حدودا گفته سال 619 ه.ق نزديكاي خراسان بوده؛ براق حاجب يكي از وامونده هاي سلسله ي خوارزمشاهي به كرمان تسلط پيدا ميكنه، و هوس مي كنه يه حكومت بزنه!!! كي به كيه! مياد و سلسله ي قراختاييان رو پايه گذاري مي كنه و ميگن جناب «ماكوپولو» هم همين روزگار مياد كرمان، و بازديد ميكنه.
ديگه ازين به بعدش كلي حكومت مياد سركار تا زنديه و قاجار و ...

البته توي اين تغيير حكومت اخري يعني از زنديه به قاجاريه؛ يك جنايت تاريخي رقم مي خوره، كه در جريانش اقامحمد خان، چشم همه ي مردم شهر رو از كاسه در مياره و قتل عام وسيعي راه ميندازه و حتي ميگن كه از سر مردم بيگناه مناره هاي ساخته بود.
خب كرمان نقاط ديدني كه زياد داره.
به لطف ديوار به ديوار بودن با كوير و در محل اتفاقات مهم تاريخي بودن و سرزمين سخاوت مندش، هم جاذبه هاي طبيعي داره، هم جاذبه هاي تاريخي و صدالبته مردم شناسي كه اين مورد اخر زياد به كار من نمياد. وقتي ريشه ي اسم اين شهر رو براتون مي نويسم واسه ي تفريح نيست. اسم كهن داشتن يه شهر يعني شما ريشه هايي مي تونيد از تمدن كشورتون پيدا كنيد كه با سند تاريخي در جيرفت و شهر دقيانوسش از دل خاك بيرون مياد.
وقتي همسايه ي كوير هست حتما اب چيز با ارزشي هست و منتظر اب انباري ها زيبايي مي تونيد باشيد كه انشالله معرفي ميشه و كلوت هاي كوير و هزارتا جاذبه ديگه.
با وبلاگ ما همراه باشين!
زيره ي شماره 1


دسته ها : تاريخي
دوشنبه 21 9 1390 7:7 بعد از ظهر
X